فیزیک،فلسفه،تاریخ

هم ارزی و انرژی انیشتین را
درک کردم
قانون دوم نیوتن را خواندم
معادلات شرودینگر را تجزیه کردم
با قوانین ماکسول زندگی کردم
با ترمودینامیک بیدار شدم
با عدم قطعیت هایزنبرگ
بخواب رفتم
فیزیک را از بر کردم
اما اینکه مرا نمیخواهی
هیچگاه درک نکردم
تجزیه و تحلیل نکردم
فلسفه زندگی همیلتن را خواندم
دنیای سوفی گاآردر را حفظ کردم
چهل و دو پند مارک ورنون
و فلسفه غرب راسل را
مرور کردم
اما باز هم شکست خوردم
و بالاجبار شهرم را ترک گفتم
لولیتای ناباکوف را بارها خواندم
در کلاس های کوه جادو, مان ,بودم
میدل مارچ الیوت را فراگرفتم
با مارکز صدسال تنها زندگی کردم
اما باز بتو که رسیدم
اشتباهات قدیمی را تکرار کردم
گویی احمقی ,اندرز ها را پاک کردم
وضو را فراموش کرده و نماز را ادا کردم
به خودم ,دوستانم بی اعتنایی ها کردم
آری عشق این چنین است
که استاد بودم اما
کلاس های آموزش حماقت را
برای خودم
برپا کردم
شعر از میلاد غریبی زاده